آنچه در سالهای اخیر از روابط عمومی بانک صنعت و معدن شاهد بوده ایم صرفا یک ارتباط یکسویه با مخاطب و رسانه ها بوده و خصوصا در بحث پروژه های بزرگ صنعتی و ملی، هرگز حضور واقعی رسانه ها در بازتاب اخبار و وقایع رخ نداده و صرفا این ارتباط به بازنشر اخبار چنین وقایعی محدود شده است.
بر کسی پوشیده نیست که دنیای امروز دنیای ارتباطات است؛ بطوری که در هر ثانیه میلیون ها واحد اطلاعاتی در سطح جهان رد و بدل می شود و نیاز به اطلاعات و ارتباطات هر روز در حال افزایش است.
بنابراین امروزه دادو ستد اطلاعاتی موثق، دقیق و به موقع با توجه به هدف و ساختار سازمان ها، بزرگترین سرمایه یک سازمان به حساب می آید و حیات یک سازمان به داشتن یک ارتباط دوسویه درون و برون سازمانی، در حوزه روابط عمومی بستگی دارد.
از همین روست که لزوم وجود روابط عمومی مؤثر و فعال، امروزه در سازمان ها خصوصا در بنگاه های اقتصادی و به ویژه بانک ها از اهمیت بسزایی برخوردار است و نقش آن در شرایط فعلی بی شک پررنگ تر از هر زمان دیگری است.
در همین راستا یکی از مجموعه های بزرگ اقتصادی در کشور که به تبع اهداف و وظایف اولیه تاسیس خود، نقش بسیار مهمی نیز در اقتصاد کشور ایفا می نماید، بانک صنعت و معدن است.
بانکی که طی سال های فعالیت خود توانسته گره های زیادی را در اقتصاد و صنعت کشور بگشاید و به تقویت زیرساخت های صنعتی کشور کمک کند، اما در عین حال به خصوص در سال های اخیر همواره مورد انتقاد بخش خصوصی و برخی تولیدکنندگان کشور بوده و منقدان به عملکرد این بانک معتقدند بانک صنعت و معدن بیشتر شبیه به یک بانک نامرئی در نظام بانکی کشور بوده و گرهای از کار تولیدکنندگان و صاحبان صنایع بخش خصوصی واقعی باز نمیکند و اگر هم در بخش خاصی تسهیلات ارائه می نماید بیشتر بر اساس ارتباطات استانی عمل می کند تا نیازسنجی و اعتبارسنجی های دقیق و کارشناسی شده مشتریان.
البته این انتقاداتی است که همواره مطرح بوده و در طی سالیان اخیر هرگز مجموعه روابط عمومی بانک صنعت و معدن نسبت به پاسخگویی و ایجاد شفافیت درموضوع برنیامده، اقدامی که جای بسی پرسش و ابهام دارد!
آنچه در سال های اخیر از روابط عمومی بانک صنعت و معدن شاهد بوده ایم صرفا یک ارتباط یکسویه با مخاطب و رسانه ها بوده و خصوصا در بحث احداث و تخصیص منابع به پروژه های بزرگ صنعتی و ملی، هرگز حضور واقعی رسانه ها در بازتاب اخبار و وقایع رخ نداده و صرفا این ارتباط به بازنشر اخبار چنین وقایعی محدود شده است.
البته که قطعا وظایف روابط عمومی در یک مجموعه بزرگ اقتصادی همچون یک بانک بزرگ به ارتباط با رسانه ها محدود نمی شود، ولی بی شک بخش مهم و حتی حیاتی این حوزه همین ارتباط با اصحاب رسانه و به تبع آن ارتباط با افکار عمومی و پاسخ به پرسش ها و مطالبات افکار عمومی است.
پرسشی که باید این روزها پرسید این است که چطور این بخش حیاتی به نگارش یکسویه اخبار توسط کارشناسان روابط عمومی در بانک و صرفا ارسال و بازنشر این اخبار در رسانه ها محدود شده است؟ کدامین خلا، امروز نقش ارتباطی ما را به این سطح محدود و خرد تقلیل داده است؟!
جناب آقای محمدحسن ترابی که به تازگی به سمت مدیر امور مشتریان و روابط عمومی بانک صنعت و معدن منصوب شده اند، با داشتن سابقه در این زمینه، قطعا بسیار بهتر به این موضوع واقف هستند که روابط عمومی مجموعه ای از فعالیت هایی است که آگاهانه می کوشند که با دیگران تفاهم ایجاد کرده و حمایت افراد مختلف را در سطوح گوناگون جامعه برای سازمان خود کسب کنند.
باید مدنظر داشت که کارگزاران روابط عمومی همیشه با دیگران سروکار دارند، پیام را به دیگران می دهند و مخاطبان آزادانه انتخاب می کنند پیام مدنظر را دریافت کنند یا خیر و اصلا چطور آن را گزینش نمایند. برای ارتباط دوسویه و کسب نتیجه مورد نظر در این فرآیند صرف ارسال پیام کافی نیست و باید بتوان بر مخاطب اثرگذار بود. این واقعیت را نباید از نظر دور داشت که مخاطبان در عصر فوران اطلاعات دیگر به راحتی تحت تأثیر قرار نمی گیرند.
در عصر شبکه های اجتماعی و عزیمت بانک های بزرگ دنیا به سمت بانکداری نوین، این مدل ارتباطی یکسویه با مخاطب و عدم بهره گیری از کانال های متفاوت ارتباطی و محدود کردن نقش رسانه های دیجیتال به ارائه اخبار و محتواهای دستچین شده، قطعا نمی تواند کارنامه قابل قبولی از یک روابط عمومی شاخص محسوب شود.
بی شک یکی از ملزومات کار داشتن یک نظام بازخورد متقن درون سازمان است تا نقش و اهمیت ارتباط با رسانه ها بهتر نمایان شود.
امروزه در دنیای ارتباطات، الگوی پذیرفته شده در مدیریت افکار عمومی، الگوی روابط عمومی حرفه ای است که در این الگو،ارتباطات مردمی و سازمانی روابط عمومی مطرح می شود و به موضوع هایی نظیر نقش راهبردی روابط عمومی در هدایت روابط سازمان با گروه های اجتماعی برای محدود کردن خود محوری در سازمان، توجه به کسب موافقت گروه های اجتماعی در کنار حل مسایل سازمان باآنها و توان بالقوه روابط عمومی در سیاست گذاری های راهبردی سازمان تاکید می شود.
در واقع این الگو به مدیریت مسایل (رفع مشکلات سازمان با گروه ها) و مدیریت متقاعد سازی (جلب موافقت گروه های اجتماعی) از طریق مذاکره توجه خاصی دارد و همواره تاکید بر ارتباطات دوسویه و حتی چندسویه است.
ساختن یک دیوار به دور مجموعه و سنگ اندازی های پیاپی برای دورکردن اصحاب رسانه از نزدیک شدن به واقعیات در سازمان، امروزه به اصلی ترین و بزرگترین چالش برخی از مدیران بانکی تبدیل شده است، اما بی خبر از اینکه این اتاق شیشه ای است و خواه و ناخواه هر سنگی که بیاندازند پیش و بیش از دیگران، خود را متضرر خواهند ساخت.
شاید بتوان دلیل بسیاری از ضعف ها را در بخش روابط عمومی نظام بانکی کشور به دسترسی بدون محدودیت به منابع مالی، برخورداری از پشتوانه امکانات دولتی در بسیاری از بانک ها و نیز عدم توجه به نقش و جایگاه افکار عمومی در سالهای اخیر مرتبط دانست، فراغتی که اکنون دیگر با توجه به بحران های اقتصادی و شرایط مالی پیش روی اقتصاد کشور به پایان رسیده و وقت آن است که مدیران بانکی به این موضوع توجه ویژه نشان داده و روابط عمومی را در سازمان خود جدی انگاشته و برای ادامه حیات مستمر در این شرایط، نگاه اداری و مصرفی به این بخش از سازمان خود را تغییر دهند.
یک بانک موفق قطعا یک روابط عمومی متخصص و موفق نیاز دارد. موفقیت در این عرصه نیز در پرتو یک چیز اتفاق می افتد و آن گشوده بودن است. بی دلیل نیست که امروز در سازوکارهای مدیریت مشارکتی نهایت گشودگی وجود دارد. سیستم های بسته، سیستم هایی هستند که اطلاعات خود را شفاف و باز ارائه نمی دهند و قطعا در درازمدت موفق نخواهند بود.
در سیستم های باز اطلاعات بر اساس راهبردهای استراتژیک به شیوه های اصولی در اختیار مخاطب قرار می گیرد و بر اساس گردش آزاد اطلاعات است که سازمان می تواند بهتر خود را اداره کند. امیدواریم روزهای پیش رو در بانک صنعت و معدن روزهایی بهتر از گذشته باشد.