استاد ارتباطات: «فوبیای سواد رسانه‌ای» در کشور حاکم است بشیر گفت که فوبیای سواد رسانه‌ای در کشور ما حاکم است و همین مساله باعث شده تا نهادهای علمی و فرهنگی به طور دقیق به این مفهوم نپردازند. پایگاه خبری روابط عمومی هنر هشتم–|| بشیر گفت که فوبیای سواد رسانه‌ای در کشور ما حاکم است و همین مساله باعث […]

استاد ارتباطات: «فوبیای سواد رسانه‌ای» در کشور حاکم است
بشیر گفت که فوبیای سواد رسانه‌ای در کشور ما حاکم است و همین مساله باعث شده تا نهادهای علمی و فرهنگی به طور دقیق به این مفهوم نپردازند.
پایگاه خبری روابط عمومی هنر هشتم|| بشیر گفت که فوبیای سواد رسانه‌ای در کشور ما حاکم است و همین مساله باعث شده تا نهادهای علمی و فرهنگی به طور دقیق به این مفهوم نپردازند.


به گزارش پایگاه خبری روابط عمومی هنر هشتم به نقل از مهر، حسن بشیر استاد ارتباطات بین‌الملل دانشگاه امام صادق (ع) در ادامه سلسله نشست‌های هفته جهانی سواد رسانه‌ای و اطلاعاتی که توسط باشگاه مدیریت رسانه و توسعه سواد رسانه‌ای یونسکو ایران برگزار می‌شود، به تشریح رابطه میان گفتمان سواد رسانه‌ای، تجربه زیسته و فرهنگ پرداخت و گفت: اگر در یک جمع‌بندی معنای فرهنگ را در پنج مفهوم خلاصه کنیم می‌توان گفت آموزش، انتقال بین نسلی، حیات جمعی، قدرت حل مسأله و نهایتاً جهان‌بینی معانی اساسی فرهنگ است. دو مفهوم آخری را باید دو مفهوم جدید و اساسی در این رابطه دانست. اگر سواد رسانه‌ای یک «مساله» و نه یک «مشکل» بدانیم، قدرت حل این مساله در کشور بیانگر وجود فرهنگ قابل توجه در این زمینه است. چنانچه به سواد رسانه‌ای به‌عنوان یک «مشکل» نگاه شود، یک نگاه مقطعی، کوتاه‌مدت و جزیره‌ای بر آن حاکم می‌شود و منعکس‌کننده وجود فرهنگ عمومی در این زمینه نیست. بدیهی است حل مساله نیز نیازمند نوعی از «جهان‌بینی» است. قدرت حل مساله بر مبنای جهان‌بینی است که منعکس‌کننده فرهنگ یک ملت است.

این استاد ارتباطات بین‌الملل به بررسی تجربه زیسته دو کشور چین و هند در زمینه سواد رسانه‌ای پرداخت و ضمن اشاره به فرایند تحولات، تحت عنوان «چین: از نگارش مقالات سواد رسانه‌ای تا مفهوم‌سازی‌های فراگیر» نهضت سواد رسانه‌ای در چین را مرهون حرکت دانشگاه از سال ۱۹۹۴ به بعد در تدوین و انتشار مقالات مهمی برای تبیین اهمیت و حساسیت موضوع سواد رسانه‌ای دانست که در طول زمان این مفهوم به تنوع و گستردگی مفاهیم دیگر منجر شد و توسعه فراوانی یافت.

وی افزود: یکی از نگرانی‌های چین در این حوزه نگاه «پدرسالارانه» و تحمیل این نگاه به دانش آموزان بود که اندیشمندان دانشگاهی در تلاش برآمدند که این نگاه «پدرسالارانه» به «توانمندسازی» دانش آموزان در تقویت «تفکر انتقادی» تبدیل شود. بنابراین چین، سواد رسانه‌ای را یک حوزه «توانمندسازی فکری-شناختی» برای دانش آموزان و نهایتاً جامعه می‌دانست که در سایه آن بتوان «تفکر انتقادی» را تقویت کرد.

بشیر در همین زمینه به اندیشمندی به نام «پی وی» اشاره کرد که معتقد است: «سواد رسانه‌ای «دانش اقدامات» است و باید از طریق اقدامات آموخته شود. سواد رسانه‌ای توسط معلمان آموزش داده نمی‌شود و نیاز به تمرین و مشارکت افرادی دارد که در آن شرکت می‌کنند.» به عبارت دیگر، سواد رسانه‌ای نیازمند تمرین، تجربه زیسته، حضور مداوم و مشارکت عینی کلیه افراد درگیر با رسانه‌هاست. آموزش سواد رسانه‌ای باید در عمل و عملیات میدانی فهم شود.

رئیس اسبق دانشکده فرهنگ و ارتباطات دانشگاه امام صادق (ع) هدف اساسی چین در حوزه سواد رسانه‌ای را طبق آنچه که در اسناد منتشر شده آمده است «کنترل بیشتر بر اطلاعات تفسیر شده» دانست که با تحلیل و ارزیابی مجدد بتوان «صدای خود» هر فرد بر اساس «تجربیات و دانش محلی» شنیده شود. این صدا باید محصول تجربه زیسته هر انسان باشد که به‌نوعی «استقلال فکری» را منعکس می‌کند.

بشیر اقدامات چین را در حوزه گسترش سواد رسانه‌ای را وسیع و شامل ابعاد مختلف از جمله راه‌اندازی نخستین «وب سایت حرفه‌ای سواد رسانه‌ای» در سال ۲۰۰۴ توسط پروفسور لو یی (Lu Ye) از دانشگاه فودان (Fudan)، انتشار اولین کتاب سواد رسانه‌ای با عنوان «مقدمه‌ای بر سواد رسانه‌ای» توسط ژانگ کای در سال ۲۰۰۶، راه‌اندازی «پایگاه تحقیقات سواد رسانه‌ای» به‌عنوان پلتفرمی برای تبلیغ آموزش سواد رسانه‌ای، برگزاری اولین «اجلاس بین‌المللی سواد رسانه‌ای وست لیک» در سال ۲۰۰۸ و تدوین مقالات کلیدی مانند «سواد رسانه‌ای: مفهوم، شناخت و مشارکت توسط پروفسور لو یی در سال ۲۰۱۰ دانست. این اقدامات در گسترش گفتمان عمومی نسبت به‌ضرورت شناخت عمیق‌تر و مؤثرتر سواد رسانه‌ای در سطح جامعه تاثیرات فراوان داشتند.

بشیر تاکید کرد: یکی از اقدامات مهم چین همکاری با سازمان «یونسکو» در گسترش سواد رسانه‌ای است. به‌عنوان مثال در سپتامبر ۲۰۱۴ ، پروفسور لی شیگوانگ (Li Xiguang) از دانشگاه سینگ هوا (Tsinghua) یکی از مسئولان کنفرانس «سواد رسانه‌ای و گفتگوی ارتباطات میان فرهنگی» بود که (یونسکو) در چین برگزار کرد و بر نقشه‌نگاری از سیاست‌های سواد رسانه‌ای برای شهروندان، ازجمله کودکان و جوانان، در سراسر جهان تمرکز کرد.

رئیس دومین همایش ملی سواد رسانه و اطلاعاتی با تاکید بر این‌که چین علیرغم این‌که با تاخیر زمانی به موضوع سواد رسانه‌ای توجه کرده است اما جهش‌ها بلندی را در این حوزه داشته است که می‌توان به درج درس سواد رسانه‌ای در برنامه‌های درسی، تدوین سالیانه بیش از ۲۰۰۰ مقاله در حوزه سواد رسانه‌ای و انتشار بیش از ۲۰۰ کتاب از سال ۲۰۰۳ به بعد در این زمینه بوده است.

وی گفت: علیرغم اقدامات وسیع چین در زمینه سواد رسانه‌ای اما به هر حال توسعه و اجرای آموزش سواد رسانه‌ای در چین شروع امیدوارکننده‌ای را ایجاد کرده است، اما هنوز مسیری طولانی در پیش روی آن قرار دارد.

بشیر در رابطه با کشور هند نیز با عنوان «از سلطه بالیوود تا سواد دیجیتالی» تجربه زیسته و فرایند توجه به حوزه سواد رسانه‌ای در این کشور را محصول سه عامل اساسی «نگرانی جدی از سلطه بالیوود در دهه ۱۹۸۰» و ضرورت ایجاد «سناریوی رسانه‌ای تغییر»، رویکرد تجاری و تبلیغاتی رادیو، تلویزیون و مطبوعات تحت تاثیر شرکت‌های چندملیتی و گسترش عکس‌العمل به دلیل تلویزیون کابلی و ماهواره‌ای و به حاشیه راندن برنامه‌های عمومی در دهه ۱۹۹۰ دانست.

وی افزود: به عبارت دیگر هند از یک «نگرانی جدی» در حوزه فرهنگ عمومی، فهم رسانه‌ای، تاثیرات منفی بر سبک زندگی و اخلاق عمومی به حوزه «سواد رسانه‌ای» و ضرورت گسترش آن آغاز نمود و به «سواد دیجیتالی» و توجه به حوزه «فضای مجازی» رسید.

بشیر در تحلیل وضعیت تجربه زیسته سواد رسانه‌ای در هند به چهار رویکرد مهم چگونگی برخورد این کشور با «سواد رسانه‌ای» اشاره کرد که عبارتند از: ۱- رویکرد «حفاظتی»، ۲- رویکرد «آموزش برای آزادی و توسعه» ۳- رویکرد «مداخله‌گر»، ۴- رویکرد «مطالعات فرهنگی» که همه این چهار رویکرد در جهت تقویت «سواد رسانه‌ای»، گسترش «فهم عمومی»، افزایش «قدرت تحلیل عمومی» و «تقویت آزادی در تفکر انتقادی» تاثیرگذار بودند.

این استاد ارتباطات بین‌الملل مهمترین اهداف هند در گسترش «سواد رسانه‌ای» را متعدد و متنوع دانست و به چند مورد از قبیل: «مسلح کردن کودکان و جوانان در برابر تاثیر زیان‌بار رسانه‌ها»، «آموزش برای آزادی و توسعه»، «دموکراتیزه کردن ارتباطات»، «قراردادن جامعه در مرکز آموزش رسانه‌ای»، «گسترش «حق دسترسی» و «حق برقراری ارتباطات» به شیوه «انتقادی و خلاقانه» از طریق رسانه‌های جدید و سنتی»، «گسترش «فرهنگ صلح» و تقویت «صلح دینی» اشاره کرد که حائز اهمیت بوده و بیانگر نگاه جامع هند به موضوع «سواد رسانه‌ای» و اهمیت آن در ارتقای فرهنگ جامعه است.

بشیر با تاکید بر اینکه هند با گنجانده کردن «آموزش رسانه‌ای» در برنامه درسی ملی در سال ۲۰۰۵ و ورود رسانه‌ها به کلاس‌های درس و تدریس «سواد رسانه‌ای» در مدارس، بزرگترین گام را در «عمومی‌سازی» شناخت رسانه‌ها و فهم تحلیلی و انتقادی محتوای رسانه‌ای برداشت که می‌تواند یک «کشور نمونه» در این زمینه تلقی شود.

وی وضعیت ایران را تحت عنوان «از ابهام تا سرگردانی» در حوزه سواد رسانه‌ای دانست و ادامه داد: علیرغم پیشرفت‌های وسیعی که در سطح جهان در این زمینه صورت گرفته است اما هنوز ما در کشور حتی در مورد مفهوم مشخص و جامع و مانع در رابطه با «سواد رسانه‌ای» اجماع نداریم. هنوز نه دولت، نه دانشگاه‌ها، نه سازمان‌های مردم‌نهاد و نه حوزه‌های علمیه به‌طور جدی و مؤثر به این مساله مهم اجتماعی فرهنگی سیاسی امنیتی نپرداخته‌اند. یکی از دلایل آن داشتن نوعی از «فوبیای سواد رسانه‌ای» در کشور است. بسیاری از مسئولان افزایش «قدرت انتقادی مردم» در «شناخت عمیق‌تر سواد رسانه‌ای» را برای خود نوعی مخاطره‌آمیز دانسته و سواد رسانه‌ای را در محدوده‌های اخلاقی منحصر کرده‌اند.

بشیر، با تاکید بر اینکه توجه جدی به حوزه «سواد رسانه‌ای» نیازمند تقویت «گفتمان سازی» در این زمینه است، گفت: در این رابطه سه وزارت علوم، وزارت ارشاد و وزارت آموزش و پرورش به همراه «صدا و سیما» می‌توانند نقش اساسی در گسترش «سواد رسانه‌ای» در جامعه داشته باشند.