به گزارش پایگاه خبری هنر هشتم،‌ پیمایش ارزش‌ها و نگرش‌ها نشان می‌دهد که در جامعه ما گروه‌های مرجع یعنی گروه‌هایی که بیشترین تاثیرپذیری را دارند سخت جابه‌جا شده‌اند، گروه اول مرجع، معلمان و پایین‌ترین گروه هم کاسبان هستند البته گروه اول مرجع به این معنا نیست که هر اتفاقی در جامعه ما با نظر معلمان […]

به گزارش پایگاه خبری هنر هشتم،‌ پیمایش ارزش‌ها و نگرش‌ها نشان می‌دهد که در جامعه ما گروه‌های مرجع یعنی گروه‌هایی که بیشترین تاثیرپذیری را دارند سخت جابه‌جا شده‌اند، گروه اول مرجع، معلمان و پایین‌ترین گروه هم کاسبان هستند البته گروه اول مرجع به این معنا نیست که هر اتفاقی در جامعه ما با نظر معلمان می‌افتد.

فرهنگ غیر رسمی در جامعه در بسیاری از زمینه‌ها تاثیرگذارتر از فرهنگ رسمی است، در فرهنگ رسمی معمولاً هر سیاست‌گذاری فرهنگی به دنبال تعیین الگو و ترویج آن است اما در فرهنگ غیر رسمی که حتی به فرهنگ پست نیز نزدیک می‌شود، قدرت سلبریتی‌ها بیشتر می‌شود.

از منظر ارتباطی نتایج نشان می‌دهد فعالیت سلبریتی‌ها در اینستاگرام دیده می‌شود، انتشار عکس‌های شخصی و غیررسمی، اشتراک‌گذاری‌ها، درددل‌ها و ساختن نوعی فرهنگ عمومی، مسئله سلبریتی‌ها را مهم کرده است البته ذیل پدیده سلبریتی‌ها، میکرو سلبریتی‌ها هم اهمیت پیدا کرده‌اند و سلبریتی‌های غیررسمی و رواج سیاست مشهور شدن به هر قیمتی و بحث‌های مارکتینگ و تجاری شدن جزء بحث‌های مطرح شده است.

یکی از قوی‌ترین مبانی نظری کمک‌کننده به تبیین ارتباطی مسئله سلبریتی‌ها، بحث جامعه نمایش یا جامعه تماشایی «گی دبور» دست و به نظر من از این زوایه می‌توان تا حد زیادی به بحث سلبریتی‌ها ورود کرد.

نمایشی شدن یا پررنگ شدن نمایش، منطق ارتباطات امروز و نقطه کانونی آن است. نمایش در نگاه دبور مجموعه‌ای از تصاویر نیست بلکه یک رابطه اجتماعی بین اشخاص است که براساس تصاویر شکل می‌گیرد بنابراین تصاویر بیشتر با هم صحبت می‌کنند حتی عمدتاً در عرصه سیاست مخصوصاً در ایران می‌توان آن را به طور واضح دید، انگاره‌های ساخته‌شده از واقعیت بزرگ‌تر می‌شوند و آنچه که دیده می‌شود اهمیت داشته و اولویت پیدا می‌کند.

از نظر من سلبریتی‌گری محصول صنایع فرهنگی است که نمی‌توان خیلی به آن انتقاد کرد؛ این اهمیت نمود نسبت به بود است. در رسانه به وجوه اقتصاد و رابطه بین اقتصاد توجه کمی داریم در حالی که سلبریتی محصول نوعی تسلط اقتصاد بر زندگی است و به عبارت دیگر اینجا ترجیحِ داشتن بر بودن است یعنی اصلاً به فلسفه و منطق آن کار نداریم، دارندگی برازندگی است و به اختصار نوعی تنزل در اقتصادی شدن زندگی روزمره دیده می‌شود.

سلبریتی بودن یک جریان خیلی عادی و طبیعی نیست بلکه جریانی است که سعی می‌کند در درون خود با مکانیسم‌هایی خود را به نوعی بر سبک زندگی مسلط کند.

اگر تا پیش از عصر شبکه‌های اجتماعی، سلبریتی‌ها محصول کمپانی‌های بزرگ فیلم‌سازی یا صنایع فرهنگی یا وضعیت‌های ورزشی و هنری بودند امروزه خودِ پدیده‌های ارتباطی مانند اینستاگرام می‌توانند خلق منزلت و برازندگی کنند یعنی سلبریتی‌ می‌سازند و دوباره آن را بازتولید می‌کنند.

سلبریتی‌ها استاندارد شده نیستند مثلاً اگر بخواهیم براساس زبانی انتخاب کنیم می‌بینیم که کسی وضعیت سلبریتیک پیدا می‌کند که خیلی خوش‌قلم نیست، هر امر روزمره‌ای می‌تواند به سلبریتی در دو سوی تولیدکنندگی و بینندگی تبدیل شود.

اگر بخواهیم در نسبت بین سلبریتی به عنوان یک فرآورده و محصول تولید شده توسط شبکه‌ها در فضای مجازی صحبت کنیم، وجود سلبریتی‌ها در غیاب فرهنگ مدنی و نهادهای مدنی می‌تواند یک تهدید برای جامعه محسوب شود اما اگر جامعه فعال باشد خود سلبریتی‌ها نیز به عنوان بخشی از فرهنگ مورد نقد قرار گرفته می‌شوند.

رفتن سلبریتی‌ها به سمت نوعی ابتذال، سطحی شدن، زیرزمینی شدن و امثال آن نگران‌کننده است اما در مقابل حضور آنها در فرهنگ زنده‌، منتقد و آزاد می‌تواند بخشی از آن فرهنگ و ویژگی‌های جامعه شبکه‌ای شود و اثرات مثبتی در جامعه داشته باشد.

♦️ متن کامل:

http://bit.ly/2l12sap