پایگاه خبری روابط عمومی هنر هشتم:// هوش ژنتیکی انسان در مقابل هوش اکتسابی

پایگاه خبری روابط عمومی هنر هشتم://

هوش ژنتیکی انسان در مقابل هوش اکتسابی

هوش شامل مجموعه‌ای از توانایی‌های ذهنی است که برای حل مسائل ضروری است. اگرچه جنبه‌های مختلفی از جمله هوش کلامی، عددی، فضایی و عاطفی وجود دارد، اما عنصر مرکزی که اغلب به عنوان “هوش عمومی” شناخته می شود، زیربنای همه آنها است.

دانشمندان در تلاش برای درک هوش انسانی، مدت‌هاست که با یک سوال اساسی مواجه شده‌اند: چه مقدار از هوش توسط ژنتیک و چه مقدار توسط عوامل محیطی تعیین می‌شود؟ بر اساس گزارشی که توسط zmescience منتشر شده است، این بحث دیرینه نه تنها به تحقیقات گسترده دامن زده است، بلکه باعث ایجاد صنعت پرسودی شده است که راه‌حل‌های تقویت شناختی ارائه می‌دهد.

به گزارش ایتنا، شیفتگی به هوش ناشی از نقش مرکزی آن در جامعه است، جایی که اغلب مورد احترام است. اما آیا واقعاً می‌توان هوش را افزایش داد؟ آیا این یک ویژگی ذاتی است یا با افزایش سن کاهش می‌یابد؟ برای تحلیل این سوال، این گزارش ابتدا به تشریح این موضوع می‌پردازد که هوش مستلزم چیست و چگونه می‌توان آن را اندازه‌گیری کرد.

هوش شامل مجموعه‌ای از توانایی‌های ذهنی است که برای حل مسائل ضروری است. اگرچه جنبه‌های مختلفی از جمله هوش کلامی، عددی، فضایی و عاطفی وجود دارد، اما عنصر مرکزی که اغلب به عنوان “هوش عمومی” شناخته می شود، زیربنای همه آنها است. این عامل مقطعی، که با آزمون‌های هوش استاندارد مشخص شده است، بر مهارت‌های حل مسئله و تفکر منطقی تأکید دارد.

ارزیابی هوش، ریشه در کار پیشگامان شخصیت‌های تاریخی مانند سر فرانسیس گالتون دارد که پایه و اساس مطالعات مربوط به هوش را در قرن نوزدهم بنا نهاد. مشارکت‌های بعدی روان‌شناسانی مانند چارلز اسپیرمن، ویلیام استرن، آلفرد بینه و تئودور سایمون، درک آن را بهبود بخشید و در توسعه آزمون‌های هوش به اوج خود رسید. با این حال، اگرچه این ارزیابی‌ها مفید هستند، اما بدون محدودیت نیستند. زیرا ممکن است نتواند تمامیت فکر آدمیزاد را به تصویر بکشد و جنبه‌هایی مانند خلاقیت و مهارت‌های عملی را نادیده بگیرد.

علی‌رغم این محدودیت‌ها، نمرات IQ اغلب به عنوان شاخص‌های قابل اعتماد هوش عمومی عمل می‌کنند و با پیامدهای مختلف زندگی مانند پیشرفت تحصیلی، درآمد، سلامت و موقعیت اجتماعی مرتبط هستند. با این حال، بحث بر سر میزان تأثیر عوامل اجتماعی-اقتصادی بر این امتیازها ادامه دارد، که ممکن است تفسیرهای هوش ذاتی را منحرف کند.

بدون شک ژنتیک تأثیر قابل توجهی بر هوش دارد، همانطور که مطالعات دوقلوها و فرزندخواندگی نشان می‌دهد. با این حال، تأثیر متقابل بین استعداد ژنتیکی و عوامل محیطی، با محیط های پرورشی که قادر به تعدیل بیان ژن هستند، بسیار مهم است. در حالی که تخمین های وراثت پذیری ژنتیکی متفاوت است، از ۵۰٪ تا ۸۰٪، تأثیر محرک های محیطی را نباید دست کم گرفت.

ایده هوش به عنوان یک ویژگی ثابت توسط پدیده ای به نام “اثر فلین” به چالش کشیده شده است، به طوری که میانگین نمرات IQ در قرن گذشته به موازات پیشرفت در آموزش، افزایش ثابتی را نشان داده است.
به طور خاص، آموزش رسمی به نظر می‌رسد یک کاتالیزور قدرتمند برای تقویت شناختی باشد، به طوری که هر سال تحصیل در مدرسه به افزایش بهره هوشی کمک می‌کند.

در بحث در مورد افزایش هوش، ادعاهای مربوط به آموزش شناختی از طریق بازی های مغزی است، در حالی که مفهوم نوروپلاستیسیته از ایده توانایی مغز برای سازگاری پشتیبانی می کند، شواهد تجربی نشان می دهد که مزایای چنین بازی هایی ممکن است اغراق آمیز باشد. در حالی که آنها ممکن است پیشرفت های گذرا را در وظایف خاص ارائه دهند، اثربخشی کلی آنها در افزایش هوش مورد تردید باقی می ماند.

بنابراین، در حالی که ژنتیک پایه و اساس را ایجاد می کند، تأثیرات محیطی و آموزش رسمی نقش اساسی در شکل دادن به توانایی های شناختی دارند. همانطور که درک ما تکامل می یابد، تلاش برای باز کردن پتانسیل کامل ذهن انسان، به چالش کشیدن عقاید از پیش تعیین شده، و هموار کردن راه برای مرزهای جدید در تقویت شناختی نیز افزایش می یابد.