جهان ناخوشایند فیس‌بوک پایگاه خبری روابط عمومی هنر هشتم:// اوایل سرمایه‌گذاران فکر نمی‌کردند که فیس‌بوک هم بتواند مانند گوگل داده‌های خود را به سود بدل کند فیس‌بوک با شعار ساده «ارتباط با دوستان و جهان»، یک تصویر ایده‌آلیستی از خود ترسیم کرده است، ولی این شعار بعد از ۲۰۱۶ رنگ باخته است و شک و […]

جهان ناخوشایند فیس‌بوک

اوایل سرمایه‌گذاران فکر نمی‌کردند که فیس‌بوک هم بتواند مانند گوگل داده‌های خود را به سود بدل کند

جهان ناخوشایند فیس‌بوک

فیس‌بوک با شعار ساده «ارتباط با دوستان و جهان»، یک تصویر ایده‌آلیستی از خود ترسیم کرده است، ولی این شعار بعد از ۲۰۱۶ رنگ باخته است و شک و تردیدها نسبت به پیامد‌های یکی از مهمترین شرکت‌های فناوری ارتباطی، افزایش یافته است.

سیاستمداران و فعالان منتقد بیشتر به فیس‌بوک به عنوان پلتفرمی می‌نگرند که با میدان دادن به گسترش اخبار و اطلاعات جعلی، نادرست، و دستکاری شده، امنیت و سلامت جوامع دموکراتیک را به خطر می‌اندازد و ابزاری در دست گروه‌های نژادپرست و نفرت‌پراکن شده است. مهم‌تر از آن، مدیران فیس‌بوک تنها گاهی، زیر فشار افکار عمومی، این تهدید را جدی می‌گیرند، زیرا احساس می‌کنند که هر قدر محدودیت‌ها و سانسور را افزایش دهند، تعدادی از کاربران خود را از دست می‌دهند و در نتیجه، از میزان سودآوری شرکت کاسته می‌شود. شاید لیبرال‌ها و چپ‌ها زنگ خطر حضور فعال گروه‌های دست‌راستی و «کیو انان» در فیس‌بوک به صدا درآورند، اما مارک زاکربرگ و دیگر مدیران ارشد فیس‌بوک از این فرصت برای رشد میزان استفاده از این شبکه بهره می‌گیرند.

تصویری که کانگ و فرانکل، روزنامه‌نگاران نیویورک تایمز، در کتاب خود تحت عنوان «حقیقت زشت: تقلای فیس‌بوک برای حفظ تسلط بربازار فناوری اجتماعی»، از فیس‌بوک به دست می‌دهند، شرکتی است که در یک دهه گذشته درگیر بحران‌های مختلف بوده است. این کتاب که محصول دست‌کم چهارصد مصاحبه با کارمندان فعلی و سابق فیس‌بوک است، عمدتاً به موضوعاتی چون نقش فیس‌بوک در گسترش اطلاعات جعلی و خشونت آفرین و استفاده سرویس‌های امنیتی روسیه برای مداخله به نفع جناح‌های سیاسی دست‌راستی در غرب در راستای تضعیف احزاب لیبرال و منتقد روسیه، پرداخته است.

برای یک کاربر عادی، شاید در نگاه اول موضوع اطلاعات و اخبار جعلی زیاد جدی به نظر نیاید یا آن را یک معضل محدود تلقی کند، اما در اوج همه‌گیری کرونا، گسترش اطلاعات جعلی در مورد واکسن کرونا باعث شده است که بخش قابل ملاحظه‌ای از مردم در برخی از کشورها از دریافت واکسن خودداری ورزند. این موضوع مهار این همه‌گیری را در کشورهای مختلف که به واکسن هم دسترسی دارند، دشوار کرده است.

در کتاب می‌بینیم که چطور مدیران فیس‌بوک با این که به رسانه‌ها و سنای آمریکا وعده دادند که با ابزارها و سیاست‌های لازم جلو اطلاعات و اخبار جعلی، سخنان خشونت‌‌زا و نژادپرستانه را خواهند گرفت، ولی تا جای ممکن، در این کار پرهیز و تعلل به خرج داده‌اند. فیس‌بوک وعده می‌داد که با دستکاری در الگوریتم خود، مطالب مربوط به گروه‌های دست‌راستی و کیو انان کمتر در «نیوز فید» یا خبرخوان کاربران ظاهر شود، اما به گفته نویسندگان کتاب، آن کار نه تنها موقتی بود، بلکه «مدیران ارشد فیس‌بوک در خفا نگران واکنش رسانه‌های برجسته دست‌راستی… مصرف کمتر وقت از سوی کاربران در فیس‌بوک بودند.» به گفته یکی از مهندسان این شرکت، «مارک می‌خواهد که مردم تا جای ممکن در فیس‌بوک وقت بگذرانند.»

فیس‌بوک در طول این سال‌ها دشمنان زیادی یافته است. منتقدان شرکت، نه تنها از انحصار بازار تبلیغات آنلاین به دست فیس‌بوک شکایت دارند، بلکه ذخیره عظیم اطلاعات شخصی از سوی این شرکت و تلاش آن را برای خرید کمپانی‌های مشابه مانند اینستاگرام و واتساپ، خطرناک می‌دانند. بارها ایالت‌های مختلف آمریکا کوشیده‌اند که با شکستن و کوچک‌تر کردن فیس‌بوک، از انحصار آن بر بازار اطلاعات و شبکه‌های اجتماعی جلوگیری کنند. به گفته نویسندگان، «مقامات رسمی در آمریکا قوی‌ترین حملات به یک شرکت را از زمان چندپارچه کردن شرکت مخابراتی  AT&T در سال ۱۹۸۴  [علیه فیس بوک] به راه انداخته‌اند.»

با آن که دادگاه‌های آمریکایی تا کنون فیس‌بوک را در این مورد مجرم نشناخته‌اند، ولی مدیران ارشد این شرکت با نگرانی شکایات حکومت‌های ایالتی را علیه خود دنبال می‌کنند. نویسندگان باور دارند که تا کنون هیچ تمهیدی، از جمله جریمه ۵ میلیارد دلاری جدید دولت آمریکا، مانع از رشد غول‌آسای فیس‌بوک در بازار اطلاعات و فناوری اجتماعی نشده است. از قضا، فعلا آنچه مدیران و سرمایه‌گذاران بیشتر به آن فکر می‌کنند، گسترش دامنه این شرکت و افزایش سود حاصل از آن است.

این نکته جالب است که اوایل سرمایه‌گذاران فکر نمی‌کردند که فیس‌بوک هم بتواند مانند گوگل داده‌های خود را به سود بدل کند. در اینجا نویسندگان به سهم شرل سندبرگ، فرد شماره دوم فیس بوک، اشاره می‌کنند که چطور به سوددهی فیس‌بوک کمک کرد. در واقع، سندبرگ تکمیل کننده زاکربرگ است و به خاطر شم سیاسی، مهارت‌های مدیریتی و تجاری، جزو لاینفک موفقیت فیس‌بوک از سال ۲۰۰۸ به حساب می‌آید.

بحث نقش فیس‌بوک در گسترش خشونت‌های قومی و نژادی در مناطق پرمنازعه مانند میانمار نیز قابل توجه است. طرفداران سیاست رژیم نظامی میانمار برای پاکسازی مسلمانان روهینگیا، از فیس‌بوک برای گسترش نفرت علیه این گروه قومی و مذهبی استفاده کردند. در یک مورد، مرد مسنی که با یک سازمان خیریه در میانمار کار می‌کرد،  پس از آن به خشونت تهدید شد که عکس او از سوی کاربران فیس‌بوک دست به دست شد و متهم شد که با بردن برنج برای بیجا‌شدگان روهینگیا، به «دشمنان [میانمار] یاری رسانده است.» همچنین، افراطیون هندو از واتساپ که حالا از سوی فیس‌بوک خریده شده است، برای تحریک خشونت و سازماندهی گروه‌های اوباش علیه مسلمانان آن ناحیه استفاده وسیع کرده‌اند. به نوشته مجله فناوری «وایرد»، در حالی که دولت هند روی استفاده گسترده مردم از تکنولوژی سرمایه‌گذاریمی‌کند، اما، «بزرگترین دموکراسی دنیا به بزرگترین محل تجربه رعب و وحشت ناشی از شبکه‌های اجتماعی نیز تبدیل شده است.»

نویسندگان در آخر با بدبینی باور دارند که مارک زاکربرگ قدرت اصلی تصمیم‌گیری را در فیس‌بوک دارد، و  تمام سهامداران و مدیران این شرکت نهایتاً به حرف او تن می‌دهند، و این در حالی‌ست که این مدیران و کارمندان همیشه منتقد تصمیم‌های او بوده‌اند. (منبع: ایندیپندنت)