فناوری اینترنتی؛ میل شدیدی که شخصیت ما را تغییر می‌دهد پایگاه خبری روابط عمومی هنر هشتم – این نظریه که اینترنت توانایی مغز ما را به‌رغم ایجاد ارتباط با منابع عظیم دانش کاهش می‌دهد، به‌اندازه خود اینترنت سابقه دارد و همچنان میان روانشناسان و متخصصان مغز و اعصاب شکاف انداخته است. آیا وقتی بیدار می‌شوید، […]

فناوری اینترنتی؛ میل شدیدی که شخصیت ما را تغییر می‌دهد

پایگاه خبری روابط عمومی هنر هشتم – این نظریه که اینترنت توانایی مغز ما را به‌رغم ایجاد ارتباط با منابع عظیم دانش کاهش می‌دهد، به‌اندازه خود اینترنت سابقه دارد و همچنان میان روانشناسان و متخصصان مغز و اعصاب شکاف انداخته است.

فناوری اینترنتی؛ میل شدیدی که شخصیت ما را تغییر می‌دهد

آیا وقتی بیدار می‌شوید، در مدت‌زمانی که طول می‌کشد لپ‌تاپتان بالا بیاید، ایمیل‌هایتان را روی گوشی چک می‌کنید؟ آیا گاهی باآنکه چیزی در جیبتان نیست، وزوز و لرزشی را حس می‌کنید؟ آیا «بلک‌بری» خود را مثل زیردستی دیجیتال روی میز رستوران می‌گذارید؟ آیا پیش از آن‌که دستتان به لرزه بیفتد و مغزتان مطالب به‌روز شده‌ای را مجسم کند که قطعا از دستشان نمی‌دهید، تمام کردن یک صفحه کتاب برایتان دشوار شده است؟

این‌طور نیست؟ پس همین‌گونه ادامه بدهید، وضعتان خوب است؛ اما اگر هریک از این کارها را می‌کنید و نمی‌دانید فناوری در دست شما با مغزتان چه می‌کند، این مقاله را بخوانید (بعد از چک کردن ایمیل‌هایتان).

این نظریه که اینترنت توانایی مغز ما را به‌رغم ایجاد ارتباط با منابع عظیم دانش کاهش می‌دهد، به‌اندازه خود اینترنت سابقه دارد و همچنان میان روانشناسان و متخصصان مغز و اعصاب شکاف انداخته است. در سال ۲۰۰۸، نشریه «آتلانتیک» با طرح این سوال که «آیا گوگل ما را احمق می‌کند» بحث‌های دامنه‌داری درباره دانش دیجیتال در میان افرادی به راه انداخت که می‌توانستند روی یک مقاله چهار هزارکلمه‌ای تمرکز کنند.

اکنون ما بیش از هر زمان دیگری از فناوری‌های موجود در تلفن‌های همراه استفاده می‌کنیم و گاه این احساس به وجود می‌آید که گویی این فناوری است که از ما استفاده می‌کند. برآورد شده است که ۶۵ درصد ساکنان جهان توسعه‌یافته تلفن هوشمند، تبلت یا لپ‌تاپ دارند. پیش‌بینی می‌شود تا سال ۲۰۱۵ از هر ۱۰ نفر، هشت نفر به گونه تمام‌مدت به اینترنت متصل باشد.

دکتر لری روزن، استاد روانشناسی دانشگاه ایالتی کالیفرنیا این ابزار را وسایل متصل به شبکه بی‌سیم  یا «دبلیو‌او‌دی» خوانده و در کتاب جدیدش تحت عنوان «آی دیس اوُردِر: درک وسواس ما به فناوری و غلبه بر کنترل آن بر ما» تاثیرات بالقوه عمیق آن را بررسی می‌کند.

(iDisorder: Understanding Our Obsession with Technology and Overcoming Its Hold on Us)

روزن می‌گوید: «ما در گرماگرم یک آزمایش بزرگ و در مراحل اولیه درک جامعه‌ای قرار داریم که دنیا را در جیبش حمل می‌کند. این خوب است – همواره می‌توانید با کسی ارتباط برقرار کنید – اما این همچنین به معنای آن است که شما هم ۲۴ ساعت روز آنجا حضور دارید… مغز ما برای این‌که این‌چنین دائما مشغول باشد، تکامل نیافته است.»

روزن با چهار صفحه کامپیوتر روی میزش و شخصی که معترف به استفاده کامل از فناوری است، یک «لادایت» (Luddite‌) نیست، اما نگران است. او در کتابش با استفاده از تحقیقات خود و دیگر دانشگاهیان نشان می‌دهد چگونه کاربران «دبلیو ام دی» ها طیف گسترده‌ای از نارسایی‌های شخصیتی را نشان می‌دهند.

یک نمونه آن خودشیفتگی‌، نام یک شکارچی در اسطوره‌های یونان باستان است که عاشق تصویر خودش در آب یک برکه می‌شود. آیا صفحات لمسی ما همان برکه آب است؟ روزن می‌نویسد برای یک خودشیفته که گرایش‌هایی ازجمله بزرگ‌بینی، نیاز به تحسین شدن و فقدان همدردی نشان می‌دهد، شبکه‌های اجتماعی «یک زمین بازی مجازی برای بیان خود فراهم می‌کند.»

نظرسنجی دانشگاه راجرز آمریکا از سه هزار کاربر توییتری دو نوع توییت را شناسایی کرده است: اطلاع‌رسان‌ها و اطلاع‌رسان‌ها در مورد خود کاربر. شرکت‌کنندگان در این نظرخواهی نمایندگان قشرهایشان بودند اما ۸۰ درصد توییت‌هایشان در مورد «من» بود. روزن می‌گوید: «حتی افرادی که در دنیای واقعی چنین رفتاری نداشتند، در نشان دادن خودشان به آن شیوه در فضای مجازی راحت بودند. این‌که می‌توانند این عمل را از پشت یک صفحه شیشه‌ای انجام دهند، به‌نوعی نحوه ارتباط آن‌ها را با جهان تغییر می‌دهد.» روزن پیشنهاد می‌کند که برای کاهش خودبینی، پیش از به اشتراک گذاشتن یک توییت یا به‌روز کردن آن از خودتان بپرسید: «آیا این حقیقتا آن پیامی است که می‌خواهم برای دنیا ترسیم کنم؟»

«آی دیس اوردر: درک وسواس ما به فناوری و غلبه بر کنترل آن بر ما» تالیف لری آر روزن (پالگرِیو مک میلان ۱۵.۹۹ پوند)

مصائب تلفن‌های همراه

ترس اجتماعی
جَن، مادر فرزندان نوجوان، به‌روزن گفته است که شوهرش در گذشته منظم با او به سینما می‌رفته یا با دوستانشان برای شام دورهم جمع می‌شده‌اند.

حالا «او همیشه پشت کامپیوترش در حال به‌روز کردن موقعیتش و اظهارنظر درباره مطالب است… در مدتی کوتاه او از آقای اجتماعی به آقای آنلاین تبدیل شده است.»

روزن می‌گوید ماهیت تحرک ابزار جدید که ما را بیش از هر زمان دیگری به شبکه دوستان نزدیک‌تر کرده است، به خاصیت «پیله دیجیتال» افزوده و موجب شده است که بسیاری از مردم ازنظر اجتماعی از دنیای واقعی دور شوند.

جای شگفتی نیست که این خبری خوش برای آن گروه از افراد محجوبی است که [در مقایسه با تماس‌های واقعی اجتماعی] برای ارتباطات آنلاین توانایی بیشتری دارند و نسبت به دوستانی که ازنظر اجتماعی اعتمادبه‌نفس بیشتری دارند، رفقای متعددتری در شبکه‌های اجتماعی پیدا می‌کنند.

عدم تمرکز
روزن زمانی را به یاد می‌آورد که «با یک کتاب خوب و یک فنجان قهوه روی کاناپه لم‌داده و برای دو ساعت تمام مطالعه می‌کرد.» او می‌افزاید: «حالا این کار را غیرممکن می‌بینم.» ممکن است برای شما هم مطالعه آن‌همه کتاب‌خوانده نشده روی قفسه کتاب‌ها و تمام کردن مقالات مجله‌ها دشوارتر شده باشد، یا جایی که باید کار کنید در اینترنت جستجو می‌کنید.

این پژوهشگر در نظرخواهی از بیش از ۱۳۰۰ نفر از رده‌های سنی مختلف، به این نتیجه رسیده است که شرکت‌کنندگان جوانتر در این نظرسنجی در انجام وظایف متعدد و هم‌زمان مشتاق‌تر و قابل‌ترند؛ اما به گفته او «هرچه بیشتر بر تعداد وظایفمان بیفزاییم، بیشتر مغزمان را زیر استرس و بار اضافی می‌گذاریم و در انجام وظایفمان بدتر می‌شویم.» روزن می‌گوید چیزی به نام «چندوظیفه هم‌زمان» وجود ندارد بلکه این «تغییر وظیفه» است که سازنده نیست.

اضطراب
روزن اذعان می‌کند که در بازی «واژه‌ها با دوستان» (Words with Friends‌) که یک بازی ویژه تلفن همراه برای ساختن واژه است، نشانه‌هایی از وسواس در خودش مشاهده کرده است. او می‌گوید: «من خودم را عادت دادم که آن را در طول شب خاموش کنم اما به‌رغم آگاهی به این‌که کسی در آن ساعات بازی نمی‌کند، همچنان محض احتیاط، در نیمه‌های شب آن را به‌‌‌روز می‌کنم.»

روزن عامل رفتار مرتبط با چک کردن مرتب ایمیل یا فیس‌بوک را «اضطرابی ناپیدا» می خواند و حاکی از آن می‌داند که «اگر آن‌ها را چک نکنیم ممکن است چیزی را از دست بدهیم.» این‌گونه «اضطراب نسبت به فقدان ارتباط» به نگرانی و حتی نارسایی‌های جسمی منجر می‌شود. روزن پیشنهاد می‌کند که برای مقابله با اضطراب از «دبلیو ام دی» ها کمتر استفاده کنیم. او می‌گوید: «مغزتان را عادت بدهید فکر کردن در مورد فناوری‌هایتان را متوقف کند. هر دو ساعت یک‌بار به خود زنگ تفریح بدهید و کاری را بکنید که متخصصان اعصاب به آن «تنظیم مجدد» مغز می‌گویند. به یک درخت خیره شوید، به موسیقی گوش کنید و بخندید.»