به گزارش پایگاه خبری هنر هشتم به نقل از شارا، دکتر مهدی منتظر قائم در رابطه با موضوع نقش و اهمیت پژوهش درروابط عمومی ها معتقد است این مساله نظیر سایربخش ها ی مرتبط با آن مثل آموزش و سیاست گذاری و برنامه ریزی به ماهیت و عمل روابط عمومی ارتباط پیدا می کند، ما اگر روابط عمومی را دریک تعریف خیلی ساده نقطه ی اتصال یا ابزار دو سویه ی بین سازمان با محیط پیرامونی اش بدانیم که البته محیط پیرامون روابط عمومی شامل: مردم،ذی نفعان و سازمان های دیگر یا به تعبیری عرصه های مختلف سیاسی ،احتماعی ،فرهنگی و اقتصادی می شود،لذا تحقیق و پژوهش یکی از ابزارهای اطلاع یابی طریق روابط عمومی هاست .
اگر این تعریف را بپذیریم باید بگوییم روابط عمومی می کوشد تا تسهیل کننده یک زنجیره ی از حیات جمعی سازمان درمحیط پیرامونی باشد ، یعنی بطور دیالکتیکی کمک می کند به اینکه سازمان بتواند خود را دربستر پیرامونی اش تعریف کند.یعنی هم از محیط بیرونی شامل رقبا و نیازها وبرنامه ها و درخواست ها و هم از خود سازمان و اهداف و شرح وظایف را به طرف نیل به بیشترین منافع و مصالح و خیرعمومی و کمترین اتلاف منابع هدایت کند.
اکر روابط عمومی کمک کند در طی این فرآیند نقطه ی آغاز اطلاع گیری از این رابطه دیالکتیکی در محیطی که می تواند خود روابط عمومی قرار داشته باشد و بعد از اطلاع یابی از اقدامات دیگرسازمانها نظیر برنامه ریزی ،اولویت بندی،طراحی برنامه ها و د رنتیجه ارزیابی تنها می تواند قرار داشته باشد.
روابط عمومی ها از طربق پژوهش و تحقیق و روش شناسی های متعدد و تکنیک های مختلف میتواند از محیط پیرامون اطلاع پیدا کنند و این وضعیت جاری یا درحال ظهور میان مدت و بلند مدت و کوتاه مدت را به اطلاع سازمان برساند یا نحوی عمل یا توفیق سازمان را دربستر پیرامونی ا با توجه به عامل نیازها، رقبا و همکاران را برای سازمان ترسیم کنند. در واقع بعد از این است که بخش های تخصصی سازمان می تواند وظایف و سیاست گذاری ها را اولویت بندی کرده و برنامه ریزی خود را انجام دهدلذامی توان ادعا کرد درچنین بستری است که تحقیق و پژوهش به عنوان یکی از ابزارهای حائز اهمیت در بهینه سازی عملکرد روابط عمومی تاثیر گذار باشد.
وی د رپاسخ به این پرسش که در حال حاضر تا چه حد روابط عمومی ها از مزایای تحقیق پژوهش استفاده می کنند گفت: این موضوع خود نیازمند چندین پژوهش و تحقیق گسترده است .اگر بخواهیم براساس کارهای انجام شده و نظراتی که وجود دارد و کارهایی که خودم در این حوزه انجام دادم پاسخ دهم باید بگویم: متاسفانه تحقیق و پژوهش در روابط عمومی ها نمره کمی وکیفی خوبی کسب نمی کنند.اولاً مشکل اصلی به تعریف از روابط عمومی برمی گردد که عموماً با تعاریف آکادمی و علمی و آنچه در کشورهای پیشرفته وجود دارد فاصله دارد و به واحد روابط عمومی در سازمان های ما بیشتر به عنوان ارگان تبلیغات نگریسته می شود تا به عنوان مرکز اصلاح روش ها و بهبود جایگاه سازمان در محیط پیرامون خود.
بنا براین بسیاری از تحقیقاتی که باید توسط روابط عمومی ها انجام شود عملاً به بخش های خصوصی آرندی یا پژوهش درون سازمان واگذار می شود که اینها با اقدامات روابط عمومی ها چندان آشنا نیستند.نکته دوم اینکه حتی پژوهش هایی که درون روابط عمومی ها صورت می گیرد از حد متوسط نمره پژوهش در سطح کشور هم به باور من تمایل به سمت نمرات پایین تری دارند به این خاطر که روابط عمومی ها غالباً با سوالات جدی درمورد حیات و ممات سازمان مواجه نیستند.
در نتیجه فرصت انجام پژوهش ها به سمت موضوعات کلیشه شده مثل سنجش میزان رضایت ارباب رجوع هدایت می کنند که در ادوار زمانی انجام می شود و غیر از اینکه یک ابزار مکمل دردست مدیران برا ی داوری بخش های مختلف سازمان باشد خروجی خاص دیگری ندارد وتاثیری در اصلاح و بهبود روش های تحقیق منابع نداشته و صرفاً یک سری داده های کلیشه ای ادواری تولید می کند.
حتی در نوع روش شناسی بکار رفته هم شاهد هستیم که کارهایی که انجام شده به سمت پیمایش تمایل پیدا می کند که از یک طرف هزینه های بالایی دارد و زمان طولانی صرف شده و نوع داده هایش نیز مبتنی بر کمیت محض است و چندان در تولید و معرفت سازمانی کمک نمی کند ،لذا روش شناسی درون روابط عمومی ها نیازمند اصلاح و البته بهره گیری از روش شناسی های کیفی و استفاده از ابزارهای کیفی مجازی جدیدتری است که میتواند حتی مسائلی مثل نگرش سنجی هم بهتر از پرسشنامه داشته باشد و مفید تر بوده و نتایج بهتری حاصل کند.
به اعتقاد من وضعیت پژوهش در روابط عمومی ها وابسته به چند مساله می باشد ۱-شرح و وظایف و جایگاه روابط عمومی در کلیت سازمان است. ۲-دانش موجود در بین مدیران و متخصصان روابط عمومی ۳- دانش روش شناسی مرتبط با با انجام یا مدیریت واگذاری پروژه ها به محققان بیرون از سازمان محل بحث است که روابط عمومی ها برای اصلاح این سه دسته اشکال باید تلاش کنند.