همه سازمانها و ارگانها در سطوح بالاتر یعنی دولت، باید روابط عمومی ها را موظف کنند تا مستمر به رصد افکار عمومی بپردازند و رگ و ریشه های نارضایتی را پیدا کرده و حتی پیشنهادات بهبود بخش بدهند و به دیدگاه های مردم اهیمت داده و آرامش موجود را مستمر و دائم تلقی نکنند چرا که هر لحظه ممکن است مشکلی پیش آید و اوضاع از کنترل خارج شود.

پایگاه خبری هنر هشتم ـ علی فروزفر مدرس دانشگاه ـ مدیریت بحران به شرایطی تعلق دارد که رویدادها و اتفاقات پیش بینی نشده ای گریبانگیر سازمانها در اندازه ها و ابعاد مختلف می شود و می تواند هم برای شرکت و هم برای سازمانها و هم دولتها در مقیاس بزرگتر در هر نقطه ای از جهان ایجاد شود.

اصولاً از لحاظ مفهوم بحران مثالهای مختلفی می توان آورد، مثلاً اعتصابات و تظاهرات اعتراض آمیز از سوی بخشی از مردم یا حادثه طبیعی در قالب زلزله و سیل و سقوط هواپیما یا فرض کنید شرکتی تولید کننده یا عرضه کننده خدمات ممکن است یک اشکالی در تولید یا عرضه محصول یا خدماتش ایجاد بشود که واکنش وسیعی در افکار عمومی بر انگیزد یا ممکن است درمسیر عادی تولید و عرضه ی محصولات به صورت ناگهانی موانعی ایجاد شود ،مثل تحریم ها و مشکل تامین مواد اولیه و مادی و مواردی از این قبیل و برای بحران ها مثال های زیادی میتوان عنوان کرد که در شرایط مختلف ایجاد می شوند.

اما مساله اصلی که باید در این رابطه مورد توجه قرار گیرد مفهوم مدیریت بحران است. در واقع نوعی مدیریتی پاسخ و واکنش مدیریتی برنامه ریزی شده به موقعیتهای بالقوه است.

استاد فروزفر با تاکید به اینکه گاهی باید با تعریفی از مدیریت بحران مواجه شویم که عبارت است از کاهش هزینه ها و زیانها که در شرایط پیش بینی نشده پیش می آید و به طور خلاصه باید گفت: برآمدن از پس رویدادهای و شرایط پیش بینی نشده است .

موضوع دیگری که باید به آن توجه شود دامنه بحران است که بعضی اوقات فقط در محدوده محلی کوچک است و گاهی فراگیر تر است که اگر بحرانهایی که جنبه محلی دارند و نقطه آغاز بحران های بزرگ را نشان می دهند خوب مدیریت نشوند به سرعت میت واند دامنه ملی و فراگیر تر پیدا کند.

مساله مهم دیگر رصد کردن مستمر افکار عمومی است. متاسفانه بسیاری از سازمانها توجهی به این موضوع ندارند و تلاشی در جهت رصد افکارعمومی و یافتن نوع داوری مردم در باره رویدادهای مختلف و فرایندهای گوناگون ندارند. به همین دلیل است که اگر دورانی از این بی توجهی به افکار عمومی سپری شود سر از جایی دیگری باز می کند مانند دمل چرکی ایجاد بحران کرده و تاثیر گذار است.

لذا روابط عمومی ها باید بطور مستمر افکار عمومی، نوع داوری و احساسات مردم را رصد کنند و نسبت به رد ابی مسائل مختلف بویژه مسائلی که به سازمان خودشان مربوط می شود راهکارهایی پیدا کرده و برنامه ریزی داشته باشند.

کلاً برنامه ریزی برای مدیریت بحران به دو شکل صورت می گیرد، یکی به شکل واکنشی و دیگر کنشی است.مدیریت کنشی بحران زمانی است که قبل از اینکه اساساً بحرانی به وجود آید برنامه جامع و مدون برای روز مبادا و مواردی که احتمالً روی خواهد داد را از ابعاد مختلف طراحی کنیم. به همین دلیل گفته می شود بحران ها در سطوح مختلف باید از طریق تشکیل ستاد مقابله با بحران مدیریت شوند و اگر مدیریت کنشی در پیش گرفته شود در صورتی که بحران اتفاق بیفتند بهتر می توان مدیریت و کنترل کرد.

در رابطه با نوع دوم مدیریت بحران که به آن اشاره داشت با عنوان مدیریت واکنشی باید گفت: این نوع مدیریت زمانی رخ می دهد که اگر از قبل برنامه ای وجود نداشته باشد قطعا مدیریت های واکنشی نیز پاسخگوی شرایط پیش آمده نخواهد بود.

بنابراین به نظر من اینکه همه سازمانها و ارگانها در سطوح بالاتر یعنی دولت، باید روابط عمومی ها را موظف کنند تا مستمر به رصد افکار عمومی بپردازند و رگ و ریشه های نارضایتی را پیدا کرده و حتی پیشنهادات بهبود بخش بدهند و به دیدگاه های مردم اهیمت داده و آرامش موجود را مستمر و دائم تلقی نکنند چرا که هر لحظه ممکن است مشکلی پیش آید و اوضاع از کنترل خارج شود.