در دورۀ معاصر، عوامل مختلفی مانند سرریز اطلاعات در اینترنت، عدم آگاهی کاربران از اینکه اینترنت چه کاری می توانند با آنها کنند، امکان مشارکت کاربران در تولید، نشر و بازنشر محتوا، امکان پنهان بودن منابع خبری در فضای مجازی و غیره، به افزایش اخبار جعلی در فضای مجازی کمک می کند و در این میان، رسانههای اجتماعی نقش بزرگی را در تولید، نشر، بازنشر و دسترسی به چنین اخباری را دارند.
تعاریف متعددی از مفهوم «اخبار جعلی » ارائه شده است. الکوت و گنزکو (۲۰۱۷) اخبار جعلی را به عنوان «اخباری تعریف می کنند که به طور تعمدی غلط هستند و می-توانند خوانندگان را گمراه کنند» که در این تعریف «اعتبار» و «تعمدی بودن» ویژگیهای اصلی اخبار جعلی است و لذا اخبار جعلی شامل اطلاعات غلطی است که می تواند بازبینی شود و از سوی دیگر، اخبار جعلی با هدف نادرست گمراه کردن مصرف کننده تولید می شود.
فیتزپاتریک (۲۰۱۸) نیز در تعریف اخبار جعلی آن را به معنای اطلاعات گمراه کننده یا نادرستی می داند که از طریق رسانههای اجتماعی به عنوان روشی برای دستکاری رسانه و مردم گسترش می یابد» (۲۰۱۸) که بر اساس این تعریف، «دستکاری» در اخبار جعلی اهمیت دارد و در کنار «اطلاعات غلط»، به عنوان یکی از عناصر آن به حساب می آید.
دستکاری رسانه ای، مفهومی جدید نیست و مشاهده می شود که از قرن پانزدهم میلادی به بعد، برای تنظیم دستور کار برای رسانه و عموم، مورد توجه رهبران کشورها بوده است (فیتزپاتریک، ۲۰۱۸: ۵۰). مفهوم «دستکاری رسانه ای» به معنای «کنترل سیستم و سازمانهای ارتباطاتی بر اساس منافع شخصی» است.
به عبارت دیگر، «کنش تولید یک تصور یا بحث که مدافع منافع خاصی باشد»، به عنوان دستکاری رسانه ای تعریف می شود که شامل استفاده از «مغالطۀ منطقی و تکنیکهای پروپاگاندا و همچنین حذف اطلاعات یا نظرات» است.
در ارتباط با رسانههای اجتماعی می توان گفت که «دستکاری رسانه ای ابزار قدرتمندی برای دستکاری توده ها از طریق فناوریهای مدرن» است و به عنوان «استفاده از پلتفرم های رسانه های اجتماعی برای گسترش اطلاعات غلط گمراه کننده یا نادرست» تعریف می شود. (فیتزپاتریک، ۲۰۱۸: ۴۸)
اما عمده ترین چالشی که تولیدکنندگان و مصرف کنندگان اخبار در عصر رسانههای اجتماعی با آن مواجه هستند، «شکل جدید واقعیت» است که به عنوان «چالش اصلی جدید در گزارش دهی اخبار» در نظر گرفته می شود. «در واقع در دورۀ معاصر، تعیین چیزی که واقعیت است، دشوار شده زیرا برای هر و واقعیتی، یک خلاف واقع نیز وجود دارد.» (گری، ۲۰۱۷)
در سال ۲۰۱۶ مجله اکونومیست، پدیدۀ «سیاستهای پساحقیقت » را به عنوان «تکیه بر اظهاراتی که فکر می کنند درست است، اما درحقیقت هیچ پایه ای ندارد» مطرح کرد که این بحث، نظریۀ برجسته سازی مک کامبز و شاو را تغییر می دهد. بر اساس نظریۀ برجسته سازی، «رسانه های جمعی» می تواند مشخص کنند که مردم «دربارۀ چه چیزی» بیندیشند. اما در عصر پساحقیقت، «صاحبان قدرت» متوجه شدند که رسانه های اجتماعی به آنها این امکان را می دهد که مشخص کنند که مردم دربارۀ چه چیزی بیندیشند (فیتزپاتریک، ۲۰۱۸: ۵۰).
درواقع بر اساس سیاستهای پساحقیقت، حقیقت در درجۀ دوم قرار دارد و هدف اصلی، ایجاد یک دیدگاه نادرست از جهان است و به جای واقعیت، احساسات مورد تأکید است. پساحقیقت به وسیلۀ رسانه ها و در سالهای اخیر در رسانههای اجتماعی تقویت می شود و تکه تکه شدن منابع خبری در این شبکه ها، جهانی را ایجاد میکند که در آن دروغ و شایعات و دیگر شکل های اخبار جعلی با سرعت بالایی گسترش می یابد و اعضا به یکدیگر بیشتر از منبع جریان رسانه ای اعتماد دارند. (وبگاه اقتصاد آنلاین، ۱۳۹۵)
- منبع خبر : انجمن متخصصان روابط عمومی